با لبخند وارد شوید
با لبخند وارد شوید

با لبخند وارد شوید

داستان


در لوس آنجلس آمریکا ، آرایشگری زندگی می‌کرد که سالها بچه‌ دار نمی‌شد . او نذر کرد که اگر بچه‌دار شود ، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند . بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد !

 

روز اول یک شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان کار ، هنگامیکه قناد خواست پول بدهد ، آرایشگر ماجرا را به او گفت . فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند، یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در بود .

 

روز دوم یک گل فروش هلندی به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب کند ، آرایشگر ماجرا را به او گفت . فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش راباز کند، یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در بود .

 

روز سوم یک مهندس ایرانی به او مراجعه کرد . در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد . حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند ، با چه منظره‌ ای روبرو شد ؟

 

فکرکنید . . .
.
.
.
چهل تا ایرانی ، همه سوار بر آخرین مدل ماشین ، دم در سلمانی صف کشیده بودند و غر
می‌ زدند که پس این مردک چرا مغازه‌اش را باز نمی‌ کن!!

نظرات 53 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 14:25 http://fatemeh5000.blogfa.com/

خخخخخخ
خیلی باحال بود ممنون

لیلی دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 14:21 http://avayetanhaee.mihanblog.com/

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
جالب بود.
عزیز بخدا سرم مشغوله درساست.میدونی که اخر ترمه و فصل امتحانا
ولی چشم بازم سعی میکنم زود زود بیام.

ایشالا تابستون عوضشو در میاری

roya دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 13:35 http://roya1997.mihanblog.com

ایرانـــــــی ها همه همینن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد